جوامعی که از برنامه هسته ای ایالات متحده بیمار شده اند، برای کمک به کنگره مراجعه می کنند


وقتی پدر دایان شیگ، بیل، از محل کار در کارخانه Mallinckrodt در سنت لوئیس به خانه می آمد، او در گاراژ آنها برهنه می شد و لباس هایش را به مادرش می داد تا فوراً بشوید، بدون اینکه جرأت کند خانه را با باقی مانده زحمات خود آلوده کند. .

آقای شیگ، یک آهن‌کار که به ساخت طاق معروف شهر کمک کرد، هرگز به خانواده‌شان نگفت که دقیقاً در کارخانه چه می‌کرد، جایی که دانشمندان برای اولین بار در سال 1942 پردازش اورانیوم را برای پروژه منهتن آغاز کردند. اما در سن 49 سالگی، او توسعه داد. سرطان کلیه، توانایی راه رفتن خود را از دست داد و درگذشت.

دهه‌ها بعد، شریل، خواهر بزرگ دایان، که سال‌ها قبل پسری با تومور به اندازه توپ سافت‌بال در معده‌اش به دنیا آورده بود، در سن 54 سالگی بر اثر سرطان مغز و ریه درگذشت. همسایه او دو در پایین‌تر در 49 سالگی بر اثر سرطان آپاندیس درگذشت. به قدری بسیاری از همکلاسی‌های او بر اثر سرطان مرده‌اند که میز گرد بزرگی که با عکس‌های آن‌ها پوشیده شده بود، اکنون یکی از پایه‌های دیدارهای دبیرستانی او است.

خانم شیگ گفت: “من خودم می دانم، وقتی از سن 49 سالگی گذشتم سپاسگزار بودم.” و وقتی از سن 54 سالگی گذشتم سپاسگزار بودم.»

کارخانه Mallinckrodt اورانیوم را پردازش کرد که به دانشمندان دانشگاه شیکاگو اجازه داد اولین واکنش هسته ای کنترل شده توسط انسان را تولید کنند و راه را برای اولین بمب اتمی هموار کرد.

اما کارخانه – و برنامه ای که در آن خدمت می کرد – میراث دیگری به جا گذاشت: طاعون سرطان، بیماری های خودایمنی و سایر بیماری های مرموز نسل های خانواده ای مانند خانم شیگ در سنت لوئیس و سایر جوامع در سراسر کشور را که در معرض ابتلا به این بیماری قرار داشتند، درنوردیده است. مواد مورد استفاده در مسابقه تسلیحات هسته ای

اکنون کنگره در حال کار بر روی قانونی است که به افرادی که از این برنامه آسیب می بینند، اما تاکنون از قانون فدرال که برای کمک به قربانیان آن – از جمله در نیومکزیکو، آریزونا، تنسی و ایالت واشنگتن – تصویب شده است، اجازه دریافت غرامت فدرال را نمی دهد.

در دهه 1940، در حالی که کارگران 50000 تن اورانیوم را برای تغذیه زرادخانه اتمی نوپای کشور استخراج می کردند، کارخانه نیز انبوهی از زباله های هسته ای را بیرون می ریخت.

در طول چند دهه بعد، صدها هزار تن زباله رادیواکتیو ذخیره شده در بشکه های فولادی روباز، کشیده و در سراسر شهر ریخته شد. زباله ها به بخش های بزرگی از خاک نفوذ می کنند، از جمله در زمین هایی که بعداً به زمین های توپ تبدیل شدند.

و به Coldwater Creek، شاخه‌ای که 19 مایل از میان حیاط‌های خلوت و پارک‌های عمومی که در آن کودکان بازی می‌کنند و خرچنگ صید می‌کنند، مار می‌گذرد. در طوفان های شدید، نهر به طور معمول سیل می شود.

داستان های مشابهی در سرتاسر کشور وجود دارد، در میان کارگران ناواهو در نیومکزیکو و آریزونا که با یک سطل و یک بیل به معادن فرستاده شدند تا اورانیوم را حفر کنند و هرگز در مورد خطرات آن صحبت نکردند. فرزندان کارگران کارخانه های فرآوری اورانیوم در ایالت تنسی و واشنگتن؛ و بادگیرهای سرتاسر جنوب غربی که ریزش ابرهای قارچی آزمایش های بالای زمین را تنفس کردند.

هیچ یک از این جوامع بر اساس تنها قانون فدرال برای جبران غرامت غیرنظامیانی که از برنامه تسلیحات هسته ای کشور دچار بیماری های جدی شده اند، واجد شرایط دریافت کمک نیستند. این قانون که در سال 1990 تصویب شد، برای کمک به برخی از معدن‌چیان اورانیوم و تعداد معدودی از جوامعی که برای آزمایش‌های روی زمین حضور داشتند، ساخته شد. شاکیانی که می‌توانند شامل فرزندان یا نوه‌های کسانی باشند که از این برنامه بهره‌مند می‌شدند اما از آن زمان مرده‌اند، یکبار پرداختی از 50000 تا 100000 دلار دریافت می‌کنند.

سنا ماه گذشته قانونی به رهبری سناتور جاش هاولی، جمهوری خواه میسوری، و سناتور بن ری لوجان، دموکرات نیومکزیکو، تصویب کرد که این قانون را به روز می کند و به طور چشمگیری گسترش می دهد تا هزاران شرکت کننده جدید، از جمله خانواده های میسوری مانند شیگ ها را شامل شود.

اگر کنگره این لایحه را قبل از ژوئن تصویب نکند، این قانون به طور کامل منقضی می شود، و صندوق برای افرادی که در حال حاضر واجد شرایط هستند بسته می شود و دسترسی به کلینیک های غربالگری سرطان در محله هایی که به شدت تحت تاثیر قرار گرفتن در معرض رادیواکتیو قرار گرفته اند و برای ادامه به پول فدرال متکی هستند قطع می شود. عملیاتی.

خواندن قوانین آنها به معنای تجسم نقشه ای از تلفات فیزیکی و روانی میراث سلاح های هسته ای کشور در جوامع سراسر کشور است، سال ها پس از اولین آزمایش اتمی در جنوب نیومکزیکو.

آقای هاولی، یک جمهوری‌خواه محافظه‌کار که قرار است امسال مجدداً انتخاب شود، در مصاحبه‌ای گفت: «این نشان‌دهنده سنگینی بار است. «این حکایت از قهرمانی این مردم دارد که بیش از 50 سال تقریباً در همه این موارد، بار خود را به دوش کشیده اند. برخی از همکارانم از این هزینه شکایت داشتند. خوب، فکر می کنند الان چه کسی این هزینه را متقبل شده است؟»

برای سال‌ها، شتاب گسترش برنامه غرامت هسته‌ای در کاپیتول هیل آغاز شده بود، که توسط قانون‌گذاران مختلفی که آن را به جلو پیش بردند، اما نتوانستند در مجلس نمایندگان یا سنا رأی بیاورند، به تصویب رسیدند.

اما زمانی که آقای هاولی این موضوع را مطرح کرد و با آقای لوجان برای پیش نویس قانون کار کرد و از جایگاه خود در کمیته نیروهای مسلح برای پیوست کردن آن به لایحه سیاست دفاعی سالانه استفاده کرد، گلوله ای در بازو ایجاد شد.

زمانی که این اقدام پس از اعتراض جمهوری‌خواهان به قیمت بالای آن، که طبق برآورد کنگره‌داران می‌تواند به 140 میلیارد دلار برسد، از نسخه نهایی این قانون حذف شد، سناتورها دوباره به تابلوی قرعه کشی رفتند. آقای هاولی و آقای لوجان با حذف مقررات جدید گسترده‌ای که دولت فدرال را مجبور می‌کرد هزینه‌های پزشکی قربانیان را پوشش دهد، جوامع جدیدی را نیز اضافه کردند و سناتورهای بیشتری را به حمایت از این لایحه تشویق کردند که اکنون به نفع ایالت‌هایشان است.

زمانی که این طرح در نهایت در ماه گذشته در صحن سنا به رأی گذاشته شد – که پس از معامله اسب بین آقای هاولی و سناتور میچ مک کانل، جمهوری خواه کنتاکی و رهبر اقلیت امکان پذیر شد – 69 رای به 30 رای به تصویب رسید.

سرنوشت رادیواکتیو سنت لوئیس در ناهار در باشگاه نخبگان Noonday در مرکز شهر در سال 1942 تعیین شد، زمانی که آرتور کامپتون، مدیر ارشد پروژه منهتن و رئیس سابق فیزیک دانشگاه واشنگتن، با ادوارد مالینکرودت جونیور ملاقات کرد. دانشمندی که شرکت شیمیایی و دارویی خانواده اش را اداره می کرد. سه شرکت دیگر قبلاً درخواست آقای کامپتون – برای شروع پالایش اورانیوم برای توسعه بمب – را رد کرده بودند. آقای مالینکرودت، دوست دیرینه آقای کامپتون، گفت بله.

هشت دهه بعد، عواقب آن تصمیم بلافاصله در یک رانندگی در سنت لوئیس قابل مشاهده است. به گفته روزنامه میسوری ایندیپندنت، انتظار می رود پاکسازی نهر تا سال 2038 طول بکشد.

در محل فرودگاه قدیمی، جایی که اولین زباله‌های رادیواکتیو کارخانه ذخیره شده بود، کارگرانی که لباس‌های سفید مواد خطرناک Tyvek با چکمه‌های زرد روشن را پوشیده‌اند، از بزرگراه دیده می‌شوند که در پشت نرده‌هایی که با علائم هشدار دهنده زرد تزئین شده‌اند، زمین را حفر می‌کنند. در کنار واگن های ریلی پر از خاک آلوده.

چند مایل پایین تر، محل دفن زباله وست لیک است، گودالی که هزاران تن زباله رادیواکتیو را در خود نگه می دارد که از Mallinckrodt سرچشمه می گیرد و به طور غیرقانونی در منطقه ای که اکنون توسط رستوران های زنجیره ای، انبارها و یک بیمارستان احاطه شده است، ریخته شده است. تا سال 2010، آتش سوزی رو به رشد زیرزمینی در حدود 1000 فوت از مواد رادیواکتیو کشف شد.

تقریباً در همان زمان، کیم ویسینتین، یک مهندس که به حرفه پزشکی تبدیل شده بود، در گفتگو با دوستانش متوجه شد که میزان ابتلای خانواده ها و همکلاسی هایشان به سرطان های جدی و نادر «از نظر تاریخی بسیار فراتر از حد معمول بوده است. او گفت. پسر خانم ویسینتین، زاک، با گلیوبلاستوما – تهاجمی‌ترین نوع تومور مغزی – به دنیا آمد و در سن 6 سالگی درگذشت.

او صفحه‌ای در فیس‌بوک به نام «Coldwater Creek – Just the Facts» راه‌اندازی کرد و شروع به نقشه‌برداری از گزارش‌های بیماری‌های جدی مرتبط با تشعشعات کرد و در محله‌هایی که به شدت آسیب دیده بودند را در سایه‌های قرمز رنگ آمیزی کرد. به زودی هزاران نمونه وجود داشت.

خانم ویسینتین در مورد رنگ قرمز روی نقشه ها گفت: «فقط به نظر می رسید که خونریزی دارد.

این بیماری در سراسر شهر گسترش یافته و به اعماق درختان خانوادگی رسیده است.

پدر کارل چاپل که یک اپراتور مواد شیمیایی بود، در اوایل دهه 1950 پیاده به محل کار خود در کارخانه می رفت تا اینکه در تاسیسات گسترده هماتیت شرکت شروع به کار کرد، جایی که دانشمندان به تحقیق و تولید سوخت هسته ای با غنای بالا پرداختند. در سال 1956 در آنجا بود که پدرش در معرض نشت تشعشعات قرار گرفت.

آقای چاپل در مصاحبه ای به یاد می آورد: «ما نمی دانستیم که رادیواکتیو است. تنها چیزی که می‌دانستیم این بود که او در معرض مقداری مواد شیمیایی سمی قرار گرفت و چند روز یا چند روز در بیمارستان بستری شد تا اینکه برای بازگشت به خانه مرخص شد.»

هشت سال بعد، پدرش به سرطان کلیه تشخیص داده شد. در عرض هشت سال دیگر، او مرده بود. او 48 سال داشت.

چند دهه بعد، در سن 40 سالگی، پسر آقای چاپل، استفن، به نوع نادری از سرطان مخاطی مبتلا شد که از آپاندیس او شروع شد و در سراسر شکم او پخش شد. او در 44 سالگی درگذشت.

برای برخی خانواده ها، ابتلا به سرطان اجتناب ناپذیر است. پدر کی هیک، ماروین، مهندس کارخانه Mallinckrodt بود و از سرطان مثانه، پروستات و پوست جان سالم به در برد. شوهرش، جان، که به عنوان اپراتور تجهیزات سنگین کار می‌کرد، در میان تیمی از کارگرانی بود که سال‌ها پیش برای کمک به پاک‌سازی زباله‌های سمی یکی دیگر از کارخانه‌های اورانیوم مالینکرودت اعزام شدند. گاهی به او وسایل حفاظتی می‌دادند تا بپوشد، اما گاهی این کار را نمی‌کرد.

آقای هاک در مصاحبه اخیر خود با قهوه گفت: “هر بار که بیمار می شویم، فکر می کنیم که احتمالا سرطان است.” “گاهی اوقات ما برای آینده برنامه ریزی می کنیم و مانند این است که “بیایید خیلی دور برنامه ریزی نکنیم و سعی کنیم بیشتر از زندگی خود لذت ببریم.” چون نمی دانیم که قرار است به آن برسیم یا نه.»

خانم هیک افزود: «اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد، اینطور نیست. “زمانی است.”

کریستن کوموسو، که در نزدیکی نهر بزرگ شد و از طریق کارش برای ائتلاف میسوری برای محیط زیست، به طور گسترده برای گسترش برنامه لابی کرده است، با این امید که رنج خانواده اش با او پایان یابد، آرامش کوچکی یافته است.

پس از اینکه خانم کوموسو به سرطان تیروئید مبتلا شد، پزشکان تیروئید، غده فوق کلیوی، کیسه صفرا و در نهایت رحم و تخمدان های او را خارج کردند. در ابتدا، خانم کوموسو در مصاحبه ای گفت، او “واقعاً برای از دست دادن توانایی من برای داشتن فرزندانم عزادار شد.”

او افزود: “اما در عین حال، بخشی از من وجود دارد که احساس خوبی دارد، شاید این یک نعمت در مبدل بود.” چون چیزی را به نسل جدید منتقل نکردم.»

او در ماه مارس در مجلس سنا حضور داشت که قانونگذاران قانونی را تصویب کردند تا قانون جبران پرتوهای پرتویی را برای پوشش مردم میسوری مانند او گسترش دهد. او گفت که فقط مقررات موجود در قانون موجود برای تأمین بودجه کلینیک های غربالگری برای بازماندگان کمک خواهد کرد، زیرا او گاهی وقت ها در صورت عدم توانایی مالی از قرار ملاقات های پزشک صرف نظر می کند.

خانم کوموسو گفت: «می‌خواستم دست بزنم، جیغ بزنم و فریاد بزنم» که گذشت.

اما او همچنین دید که سناتورها در هنگام رای دادن به سرنوشت او چقدر بی‌تفاوت بودند – با یک شست معمولی به سمت منشی سنا، بسیار ناراحت کننده بود.

«برای تماشای اینکه مردم به نوعی به زندگی شما پاسخ مثبت می دهند یا انگشت شست – و آیا زندگی شما برای آنها اهمیت دارد؟ مثل این است که برای متقاعد کردن مردم به اهمیت شما چه باید بگویید و چه کاری انجام دهید؟



Source link