کنت کمپبل، چهره اصلی مبارزه با مالاریا در 80 سالگی درگذشت.


کنت کمپبل، یکی از شخصیت‌های مهم در نبرد جهانی علیه مالاریا – به ویژه در آفریقا، جایی که او برنامه‌ای مبتکرانه را برای محافظت از روستاییان در برابر پشه‌های ناقل این بیماری رهبری کرد – در 20 فوریه در دره اورو، آریز درگذشت. حومه توسان او 80 ساله بود.

فرزندانش گفتند که مرگ او در یک مرکز مراقبت های پرستاری به دلیل عوارض سرطان بوده است.

دکتر کمپبل به عنوان رئیس شعبه مالاریا مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری از سال 1981 تا 1993، و بعداً به عنوان مشاور یونیسف و بنیاد بیل و ملیندا گیتس، به نجات جان انسان‌ها در قاره‌های مختلف اعتبار داشت.

در زامبیا، جایی که او در سال 2005 با بنیاد گیتس شروع به کار بر روی برنامه ای برای توزیع تورهای تخت و داروهای جدیدتر ضد مالاریا کرد، موارد مالاریا در عرض سه سال به نصف کاهش یافت. این برنامه بعداً به بیش از 40 کشور دیگر در آفریقا گسترش یافت.

کافولا سیلومبه، متخصص بهداشت عمومی زامبیایی که از نزدیک با دکتر کمپبل کار می کرد، در مصاحبه ای گفت: «میراث او در کشور من به عنوان یکی از افرادی است که کمک زیادی به کنترل و پیشگیری از مالاریا کرده است. “این یک تلاش جمعی بود، اما او قطعا بخشی از آن فشار اولیه بود.”

دکتر کمپبل قد بلند و لاغر اندام، با کشمش جنوبی که تربیت او در تنسی را آشکار می کرد، به اتفاقی دست یافت که به یک شغل چهار دهه ای در سلامت عمومی تبدیل شد.

در سال 1972، در طول دوره رزیدنتی اطفال خود در بوستون، به عنوان یک مخالف وظیفه شناسی به جنگ ویتنام به CDC پیوست. مدت کوتاهی بعد، او به سیرالئون فرستاده شد تا به بررسی شیوع تب لاسا، یک ویروس خونریزی دهنده بدخیم کمک کند.

او در تاریخچه ویدیویی CDC گفت: “من هرگز در مورد تب لاسا نشنیده بودم، اگر از من خواسته می شد، احتمالاً نمی توانستم آن را املا کنم.”

او در مورد اهمیت یا استفاده از تجهیزات حفاظت فردی آموزش چندانی نداشت. برای رهایی از گرمای شدید، او سوراخ هایی در دستگاه تنفسی خود ایجاد کرد که بعداً اعتراف کرد که ایده بدی بوده است.

مقامات آژانس به امید کسب اطلاعات بیشتر در مورد تب لاسا، او را به ایرلند فرستادند تا آزمایش‌های سرولوژیک یا تشخیص آنتی‌بادی را روی راهبه‌هایی که قبلاً در سیرالئون کار می‌کرده‌اند، انجام دهد. او با همسرش الیزابت (شوالیه) کمبل که در سال 1966 با او ازدواج کرده بود به آنجا سفر کرد.

چند روز بعد، او به دلیل سردرد شدید، تب بالا و گلودرد طاقت‌فرسا تقریباً به زمین افتاد.

دکتر کمبل و همسرش سپس به لندن سفر کردند تا بتوانند در بیمارستانی با تخصص بیماری های گرمسیری تحت درمان قرار گیرند. سپس این اپیزود چرخشی سورئال پیدا کرد: زمانی که مقامات ایالات متحده یک هواپیمای ترابری نظامی را برای بازیابی این زوج فرستادند، یک کپسول فضایی آپولو یدکی را در داخل آن ارسال کردند که کمپبل ها به عنوان یک اقدام احتیاطی سوار آن شدند.

دکتر کمپبل گفت: «در نگاهی به گذشته، مشخص نیست که آیا تب لاسا داشتم یا خیر. “اما واضح است که من نمردم.”

با مهلتی در زندگی و قدردانی تازه از شکار بیماری، او در CDC ماند. او در سال 1973 به السالوادور نقل مکان کرد تا مالاریا را که اساساً توسط آژانس‌های بهداشت عمومی جهانی و گروه‌های امدادی یتیم شده بود، درمان کند.

لوری گرت که در کتاب خود با عنوان «طاعون در حال ظهور: بیماری‌های تازه در حال ظهور در جهان خارج از تعادل» (1994) درباره دکتر کمپل نوشت، در مصاحبه‌ای گفت: «او از بی‌عدالتی و ناعادلانه چیزها خشمگین بود». به نظر او درست نبود که بلایی مانند مالاریا که هر سال میلیون‌ها نفر را می‌کشت، سرمایه‌گذاری، نگرانی و توجه جهانی را به خود جلب نمی‌کند، زیرا اکثر افرادی که بر اثر آن می‌میرند فقیر بودند.»

کارلوس کلینتون کمپبل سوم در 9 ژانویه 1944 در ناکسویل تن به دنیا آمد.پدرش فروشنده بیمه عمر بود و مادرش بتی آن (مورفی) کمپبل مدیریت خانه را بر عهده داشت. والدینش می خواستند او را کلینت صدا کنند، اما خواهر کوچکترش، آن، در گفتن نام مشکل داشت و او به عنوان کنت شناخته شد.

بعد از اینکه خواهر و مادرش هر دو بر اثر سرطان درگذشتند، او خیلی زود به پزشکی علاقه مند شد – ان زمانی که او 5 ساله بود، مادرشان در دوران دبیرستان.

او در سال 1966 در کالج هاورفورد در پنسیلوانیا زیست شناسی خواند و در سال 1966 فارغ التحصیل شد. او مدرک پزشکی خود را در سال 1970 از دانشگاه دوک گرفت و پس از اتمام دوره رزیدنتی کودکان خود در دانشگاه هاروارد مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته بهداشت عمومی در دانشگاه هاروارد دریافت کرد.

دکتر کمپبل در سراسر جهان، از راهروهای بهداشت عمومی به روستاهای منزوی، و برگشت.

خانم گرت گفت: «او رفتاری فریبنده داشت به دلیل ظاهر جنوبی و لاکونیک خود. «تقریباً هر بار که به دفتر او می رفتید، این پاهای غول پیکر و بلند روی میز بالا می رفتند و او به پشتی صندلی خود تکیه می داد. و از آنجایی که او خیلی بلند است، به طور خودکار 12 فوت فضا را پر می کند.

این باعث شد که او راحت به نظر برسد.

او افزود: «اما بعد، وقتی او شروع به کار کرد، می‌توانستید احساس کنید که همه چیز به سطح می‌آید. او فوق‌العاده بی‌صبر بود، و فکر می‌کنم این باعث شد که سؤالات بزرگی بپرسد و گام‌های جسورانه‌ای بردارد تا به همه چیز کمک کند.»

دکتر کمپبل پس از کار خود در CDC، به ایجاد کالج بهداشت عمومی در دانشگاه آریزونا کمک کرد و با چندین سازمان بهداشت جهانی مشورت کرد. در سال 2005، او به عنوان مدیر برنامه مالاریا در آفریقا که توسط بنیاد گیتس تامین می‌شود، به PATH، یک سازمان غیرانتفاعی سهام سلامت مستقر در سیاتل، پیوست.

با مقاوم شدن مالاریا به رایج ترین درمان های دارویی، او بر پیشگیری تمرکز کرد.

او در مصاحبه ای با AllAfrica، یک سازمان خبری پان آفریقایی، گفت: “ناقل در آفریقا اساسا یک گونه منفرد است که در سراسر قاره به نام Anopheles gambiae پراکنده شده است.” “این مانند فوق ستاره فرستنده است.”

بر اساس گزارش PATH، دو سال پس از آغاز برنامه توری بستر در زامبیا، این کشور شاهد کاهش 29 درصدی مرگ و میر کودکان بود.

دکتر کمپبل به AllAfrica گفت: “برای در نظر گرفتن این موضوع: هیچ چیز مشابهی وجود ندارد، که منعکس کننده میزان مرگ و میر ناشی از مالاریا در زامبیا و قدرت تورهای تخت برای کاهش انتقال است.” این تمام چیزی است که واقعاً طول کشید. فقط قابل توجه بود کلینیک ها در فصل انتقال تخلیه شدند.»

او توسط زنش نجات داده شد؛ فرزندان او، دکتر کریستین کمبل و دکتر پاتریک کمبل. برادرانش، رابرت و جان کمپبل؛ خواهران ناتنی او، ملیسا هانسن و ربکا آرنتس. و چهار نوه

دکتر کمپبل در سال 2015 از PATH بازنشسته شد.

او در مورد حرفه حرفه ای خود نوشت: “من برای مبارزه با این عفونت و بیماری اقدام نکرده بودم.” “در واقع، آن من را انتخاب کرد.”

وی افزود: ما ترجیح دادیم به سخنان منکران گوش ندهیم.



Source link