زنان در مورد یائسگی گمراه شده اند


کارآزمایی WHI شدیدترین و تهدیدکننده‌ترین پیامدها را اندازه‌گیری کرد: سرطان سینه، بیماری‌های قلبی، سکته مغزی و لخته‌ها و غیره. اما برای زنی که به طور پیوسته موهای خود را از دست می دهد، درد مفاصل دارد، که ناگهان متوجه می شود بوی خود تغییر کرده است (و نه برای بهتر شدن) یا افسرده یا خسته است – برای بسیاری از آن زنان، فواید خالص مصرف هورمون ها، تجربه بهبود کیفیت زندگی روزانه، ممکن است ارزش مقابله با خطرات افزایشی هورمون درمانی را داشته باشد، حتی بعد از سن 60 سالگی. . روبین می‌گوید: «من نمی‌گویم هر زنی به هورمون نیاز دارد، اما من به بدن شما، انتخاب شما اعتقاد زیادی دارم.»

مکالمات در مورد یائسگی، از جمله بسیاری از چیزهای دیگر، فاقد زبانی است که به ما در این انتخاب کمک کند. برخی از زنان با خوشبختی به سمت مادر شدن می روند، اما اصطلاحی برای اضطراب و افسردگی شدیدی که زنان دیگر پس از زایمان تحمل می کنند وجود دارد: افسردگی پس از زایمان. برخی از زنان هر ماه بدون تغییرات عمده پریود می شوند. برخی دیگر تغییرات خلقی را تجربه می کنند که عملکرد روزانه آنها را مختل می کند، از آنچه ما به آن سندرم پیش از قاعدگی (PMS) می گوییم، یا در موارد جدی تر، اختلال نارسایی پیش از قاعدگی رنج می برند. بخش قابل توجهی از زنان هنگام یائسگی هیچ علامتی ندارند. برخی دیگر از خرابی های تقریباً سیستمیک، همراه با مه مغزی، گرگرفتگی مکرر و خستگی رنج می برند. دیگران آنقدر احساس متفاوتی دارند که بدانند آنچه را که احساس می کنند دوست ندارند، اما به سختی ناتوان هستند. یائسگی – این اصطلاح بزرگ – خیلی بزرگ است، بیش از حد تعیین شده است، و باعث ایجاد سردرگمی می شود که صحبت کردن در مورد آن را به خصوص سخت می کند.

بدون علامت بیشتر با یائسگی مرتبط است تا گرگرفتگی، پدیده‌ای که اغلب به یک داستان کمدی تقلیل می‌یابد – زن میانسال با عصبانیت یک فن را برای صورتش تکان می‌دهد و تکه‌های یخ را روی پیراهنش می‌اندازد. 70 تا 80 درصد زنان گرگرفتگی دارند، با این حال این گرگرفتگی برای محققان تقریباً به همان اندازه مرموز است که برای زنانی که این گرگرفتگی را تجربه می‌کنند – بازتابی از اینکه چقدر هنوز باید در مورد زیست‌شناسی یائسگی بیاموزیم. اکنون دانشمندان در تلاشند تا دریابند که آیا گرگرفتگی صرفاً یک علامت است یا باعث ایجاد تغییرات دیگری در بدن می شود.

به طرز عجیبی، گرمای شدیدی که یک زن احساس می کند در درونش غرش می کند، در هیچ افزایش قابل توجهی در دمای مرکزی بدن او منعکس نمی شود. گرگرفتگی از هیپوتالاموس منشأ می گیرد، ناحیه ای از مغز که سرشار از گیرنده های استروژن است که هم در چرخه تولید مثل بسیار مهم است و هم به عنوان یک ترموستات عمل می کند. هیپوتالاموس که از استروژن محروم است و اکنون ترموستات آن ضعیف شده است، احتمالاً افزایش های جزئی در دمای مرکزی بدن را به عنوان بیش از حد گرم به اشتباه درک می کند و باعث افزایش عرق و گشاد شدن گسترده رگ های خونی در تلاش برای خنک کردن بدن می شود. این باعث افزایش دمای پوست نیز می شود. برخی از زنان یک بار در روز این اشتباهات را تجربه می کنند، برخی دیگر 10 یا بیشتر، که هر یک از ثانیه تا پنج دقیقه طول می کشد. زنان به طور متوسط ​​هفت تا 10 سال آن را تجربه می کنند.

این که گرگرفتگی ممکن است برای سلامت زنان چه معنایی داشته باشد، یکی از سوالات اصلی است که ربکا تورستون، مدیر آزمایشگاه سلامت زیستی رفتاری زنان در دانشگاه پیتسبورگ، سعی کرده به آن پاسخ دهد. ترستون به رهبری مطالعه ای کمک کرد که گروهی متنوع از 3000 زن را طی 22 سال دنبال کرد و دریافت که حدود 25 درصد از آنها همان چیزی بودند که او آن را سوپرفلاشر می نامید: گرگرفتگی آنها مدت ها قبل از اینکه دوره قاعدگی آنها نامنظم شود شروع شد و زنان به تجربه آنها ادامه دادند. حدود 14 سال، این ایده را که برای بیشتر زنان، گرگرفتگی یک ناراحتی آزاردهنده اما کوتاه مدت است، از بین برد. از میان پنج گروه نژادی و قومیتی که Thurston مورد مطالعه قرار گرفت، مشخص شد که زنان سیاه‌پوست بیشترین گرگرفتگی‌ها را تجربه می‌کنند، آنها را به عنوان آزاردهنده‌ترین و طولانی‌ترین آنها را تحمل می‌کنند. علاوه بر نژاد، وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین با طول مدت گرگرفتگی زنان مرتبط بود، که نشان می‌دهد شرایط زندگی، حتی سال‌ها بعد، می‌تواند بر مدیریت یائسگی بدن تأثیر بگذارد. زنانی که در دوران کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، 70 درصد بیشتر احتمال داشت تعریق شبانه و گرگرفتگی را گزارش کنند.

ممکن است این علائم همچنین نشانه آسیبی فراتر از تأثیر بر کیفیت زندگی یک زن باشد؟ در سال 2016، ترستون مطالعه‌ای را در مجله سکته مغزی منتشر کرد که نشان می‌داد زنانی که گرگرفتگی بیشتری داشتند – حداقل چهار گرگرفت در روز – علائم بیشتری از بیماری قلبی عروقی داشتند. این ارتباط حتی قوی تر از ارتباط بین خطر قلبی عروقی و چاقی یا خطر قلبی عروقی و فشار خون بالا بود. ترستون هشدار می دهد: «ما نمی دانیم که آیا این امر علی است یا در کدام جهت. ما به تحقیقات بیشتری نیاز داریم.» ترستون به من گفت که حتی ممکن است برخی از زنان وجود داشته باشند که گرگرفتگی برای آنها آسیب جسمی را تسریع کند و برخی دیگر نه. او می‌گوید حداقل، گزارش‌های مربوط به گرگرفتگی شدید و مکرر باید پزشکان را به بررسی دقیق‌تر سلامت قلبی زنان راهنمایی کند.

در حالی که ترستون در تلاش برای تعیین اثرات گرگرفتگی بر سلامت عروق بود، پائولین ماکی، استاد روانپزشکی در دانشگاه ایلینوی در شیکاگو، در حال ایجاد ارتباط بین گرگرفتگی و تغییرات شناختی خفیف در طول یائسگی بود. ماکی قبلاً همبستگی واضحی بین تعداد گرگرفتگی یک زن و عملکرد حافظه او پیدا کرده بود. ماکی و ترستون متعجب بودند که آیا می‌توانند بازنمایی فیزیکی آن ارتباط را در مغز تشخیص دهند. آنها تحقیقاتی را آغاز کردند که در اکتبر گذشته منتشر شد و نشان داد که ارتباط قوی بین تعداد گرگرفتگی یک زن در طول خواب و علائم آسیب به عروق ریز مغز وجود دارد. در آزمایشگاهی در پیتسبورگ، که یکی از قدرتمندترین دستگاه‌های MRI در جهان را دارد، تورستون تصویری از مغزی با ضایعات ریز را به من نشان داد که به صورت نقاط سفید، غیبت‌های شبح مانند در اسکن نمایش داده می‌شوند. او گفت که تعداد و محل قرارگیری آنها در زنانی که تعداد گرگرفتگی بالایی داشتند متفاوت بود. اما اینکه آیا گرگرفتگی باعث آسیب می شود یا تغییرات عروق مغزی باعث گرگرفتگی شده است، او نمی تواند بگوید.